رونيا ( خريد خونه )
سلام ماماني . بعد از اداره که تعطيل شدم با بابايي رفتيم خريد از اونجايي که شما وروجک خيلي شيطون شدي مجبوريم منو بابايي يکي مون تو ماشين باشيم ويکي هم خريد کنه ولي هوا اينقدر گرم بود بابايي وقتي رفت تو فروشگاه منم گفتم که ببرمت تو چون تو ماشين اذيت ميشي به محض وارد شدن تو فروشگاه همه چي رو دست ميزدي ميگفتي ( ماماني اين چيه ) منم از يکي از خانم هاي فروشگاه اجازه گرفتم گذاشتمت تو سبد واقعا اون روز بهت خيلي خوش گذشت کل فروشگاه رو چندين بار دور زديم و هر وسيله اي هم تو سبد ميزاشتم شما خانم مينداختي پايين واقعا بعضي وقتا اينقدر شيطون ميشي خيلي عصباني ميشم به محض اينکه اين قيافه ام رو ميبيني بوسم ميکني عاشق اين حرکاتت هستم ..خيلي خيلي شيطو...
نویسنده :
مامان رونیا
13:13
رونيا ناز با بهار کوچولو
ناز ماماني ببخشيد که اينقدر دير به دير ميام سرم خيلي شلوغه نميتونستم . چند تا عکسي که اينجا برات گرفتم رستوران اکبر جوجه است که به اتفاق همکارهاي ماماني همراه با خانواده با هم رفتيم .بهار کوچولو هم دختر يکي از صميميي ترين همکارمه دو ماه هم ازت کوچکتره اون شب هم موقع شام بابايي رو خيلي اذيت کردي مدام در حال دويدن تو سالن بودي بيچاره بهار کوچولو رو ميخواستي نازش کني نميدونم چرا يهو چنگ زدي تو صورتش خيلي گريه کرده بود ..خيلي ناراحتم کردي بعضي وقتا تو جمع اينقدر شيطون ميشي و غير قابل کنترل همش دوست داريي که بچها باهات بازي کنن .اينقدر خسته بودي که تو ماشين س...
نویسنده :
مامان رونیا
12:41
بابايي روزت مبارک
دخـتــَــر کـه بــاشی میـدونـی اَوّلــــیـن عِشــق زنـدگیـتــ پـــِدرتـه دخـتــَــر کـه بــآشی میـدونـی مُحکــَم تــَریـن پَنــآهگــاه دنیــآ آغــوش گــَرم پـــِدرتـه دخـتــَــر کـه بــآشی میـدونـی مــَردانــه تـَریـن دستــی کـه مـیتونی تو دستـِـت بگیـــری و دیگـه اَز هـــیچی نَتــَرسی دســــتای گَرم وَ مِهـــــرَبون پـــِدرتـه هَر کـجای دنیـا هم بـــاشی چه بـاشه چـه نبــاشه قَویتــریـن فِرشتــه ی نِگهبـــان پـــِدرته ...
نویسنده :
مامان رونیا
9:27
شيطوني هاي وروجکم
سيزده بدر94
بدون شرح
روز مادر
مادرم ، ای تنها دلیل بودنم تو تنها ستاره ای هستی که در روز و شب می درخشی ای ستاره ی زندگیم ، تو را با تمام وجود دوست دارم روز مادر برتمام مادران از خود گذشته مبارک باد ...
نویسنده :
مامان رونیا
8:02