رونيا ناز با بهار کوچولو
ناز ماماني ببخشيد که اينقدر دير به دير ميام سرم خيلي شلوغه نميتونستم . چند تا عکسي که اينجا برات گرفتم رستوران اکبر جوجه است که به اتفاق همکارهاي ماماني همراه با خانواده با هم رفتيم .بهار کوچولو هم دختر يکي از صميميي ترين همکارمه دو ماه هم ازت کوچکتره اون شب هم موقع شام بابايي رو خيلي اذيت کردي مدام در حال دويدن تو سالن بودي بيچاره بهار کوچولو رو ميخواستي نازش کني نميدونم چرا يهو چنگ زدي تو صورتش خيلي گريه کرده بود ..خيلي ناراحتم کردي بعضي وقتا تو جمع اينقدر شيطون ميشي و غير قابل کنترل همش دوست داريي که بچها باهات بازي کنن .اينقدر خسته بودي که تو ماشين سريع خوابت برد .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی