پيشرفت هاي رونيا (2)
نمي دانم چه سري دارد !!!
اسم کوچکم هزار بار هم گفته شود ....!!!
اما به پاي يک بار گفتن تو نمي رسد ...
سلام ناز ماماني ..هر روزي که مي گذره شيرين ميشي ، مخصوصا تو حرف زدن ،همه کلمات رو نصفه و نيمه تکرار ميکني ، کلمات دو جمله اي رو هم جديدا زياد تکرار ميکني . منم کلماتي رو که ياد گرفتي برات ياداشت ميکنم بزرگ شدي بخوني و از خاطرات کودکيت لذت ببري
ماماني آب بده
دوستت دارم = دوس دارم
عاشقتم = عاشم
شهره = شوره
کچل = کچ ل
گوجه = گوج
نون = نون
بنفشه = بشه
ماماني = ماني
غلط کردم = غط کردم
تولدت مبارک = تو مبالک
الهي ماماني فدا بشه با اينکه کنارت نيستم ولي بازم خوب تونستي کلمات رو ياد بگيري البته مادر جون بعضي کلمات رو بهت ياد ميده .مثلا ازت ميپرسم خدا چند تا ماماني ! انگشت کوچيکتو بالا مياري ميگي يکي - يا ميگم امام اول کيه .. داد ميزني ميگي علي .هر وقت شام خوردي يا وسيله اي بهت ميدم خيلي سريع به عنوان تشکر ميگي مرسي. عاشق اين حرکتت هستم يکبار وقتي سه تايي شام خورديم بابايي ازم تشکر کرد منم حواسم نبود بگم نوش جانت تو سريع به بابايي گفتي( نوش جان ) هميشه بعد از هر غذايي که خوردي هر دو تا دستهاي کوچولتو ميبري بالا ميگي ( الا شکر ) يعني الهي شکر . هر وقت موقع اذان ميشه بلافاصله مياي پيشم دستاتو ميزاري زير گوشت با صداي خيلي نازت ميگي ماماني الله ، الله . يعني وقته نمازه برو نماز بخون بشتر اين کلماتي رو که ياد گرفتي مديون مادر گلم هستم چون هميشه برات شعر ميخونه ، اميدوارم بتونم يه روزي زحماتشو جبران کنم