اداره مامانی
جونم برا رونیا بگه این عکس ها مربوط میشه به اداره مامانی .این آقای که تو بغلش هستی اسمش مجید مهربانیاء (رئیسمه) اینجا تو سه ماهت بود که یه شیرینی گرفتم بردمت اداره.خیلی دلم برای اداره تنگ شده بود مخصوصا همکارام نمیتونستم صبر کنم که شش ماه مرخصی ام تموم بشه.تصمیم گرفتم باهم بریم خیلی خوشحال بودم که میبرمت .نه دوست داشتم مرخصی ام تموم بشه که از کنارت جدا بشم از طرف دیگه هم دلم برای کارم تنگ شده بود.عزیز دلم عکس های دیگه ای که گرفتم مربوط میشه به روزهایی که مادرجونت نبود مجبور شدم بیارمت اداره لحظه هایی که اداره پیشم بودی خیلی خوشحال بودم ای کاش تو اداره مون یه مهد کودک داشت پیشم بودی هر لحظه می دیدمت. خیلی دوستت دارم.هزاران بوسه تقدیم تو باد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی